اشتباهات رایج در معامله گری

“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
شش اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال که نباید مرتکب شد!
تحلیل تکنیکال یکی از مرسومترین روشهای تحلیل و بخشی جداییناپذیر از پیشبینی بازارهای مالی است و زندگی مالی سرمایهگذاران بسیاری را دگرگون کرده است. با وجود اینکه یادگیری تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار دشواری نیست و اغلب افراد به سرعت با این تحلیل آشنا شده و از آن استفاده میکنند اما درک جامع و هنر استفاده صحیح از تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار هر کسی نیست. در ادامه میتوانید با رایجترین اشتباهاتی که افراد در استفاده از تحلیل تکنیکال مرتکب میشوند آشنا شده و از آنها دوری کنید.
سرفصلهای این آموزش
خطای اول؛ عدم جلوگیری از ضرر و زیان
همه ما ضربالمثل “جلوی ضرر را از هر جا که بگیری، منفعت است” را شنیدهایم و معنای آن را درک کردهایم. اما زمانی که بحث بازارهای مالی در میان است عمل کردن به “جلوی ضرر را گرفتن” کمی دشوار میشود. محاسبه صحیح حد ضرر و یا به طور کلی استفاده از حد ضرر یا Stop Loss تأثیر بسیار زیادی در کاهش ضرر معاملهگران خواهد داشت و این مسئله بسیار مهمی است که اغلب ایرانیان از آن چشمپوشی می کنند.
شاید پس از ورود به بازارهای مالی افراد زیادی فراموش کنند که نخستین هدف در معامله کسب سود نیست. بلکه از دست ندادن دارایی اولیهای است که میخواهید از آن سود ببرید. این موضوع آنقدر مهم است که نقلقولی معروف از ادوارد سیکوتا “Ed Seykota” بارها در میان تریدرها یادآوری میشود:
عنصر اصلی تجارت موفق سه قانون است: ۱- جلوی ضرر را بگیر ۲- جلوی ضرر را بگیر ۳- جلوی ضرر را بگیر. اگر میخواهید در دنیای معاملهگری دوام بیاورید، این قوانین را آویزه گوش خود کنید.
خطای دوم؛ بیش فعالی در بازار یا Overtrading
شاید به عنوان یک تریدر فکر کنید که هر چه بیشتر تحلیل کنید و سیگنالهای بیشتری برای ورود و خروج پیدا کنید و در ادامه تعداد معاملات خود را افزایش دهید، سود بیشتری خواهید برد ولی فراموش کنید که افراط در هر جایی اشتباه است. حتی اینجا!
واقعیت این است که در برخی مواقع بهترین کار، هیچ کاری نکردن است. دانستن این مسئله علاوه بر زندگی در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد.
علاوه بر این تعداد معاملات و تحلیلهای بیشتر، تمرکز و آرامش را از معاملهگر میرباید و درصد تصمیمات اشتباه را به صورت معنیداری افزایش میدهد.
شاید باورکردنی نباشد ولی بسیاری از معاملهگران موفق شاید در سال تنها بهاندازه انگشتان یک دست وارد معامله شوند ولی همچنان به نتیجه دلخواه برسند. فراموش نکنید که معاملهگران موافق صبورند و همیشه تلاش میکنند تا ذهنشان را از مشغولیتهای روزمره رها کرده و خارج از فشار بازار برای دست زدن به هر اقدامی، تصمیم میگیرند. حتی اگر این تصمیم دست روی دست گذاشتن باشد.
خطای سوم؛ معاملات انتقامی
شاید ایده معاملات انتقامی خیلی به نظر بچگانه برسد ولی بد نیست بدانید که اغلب فعالین حوزه ترید دست به این کار زدهاند. این اشتباه و نتیجهگیری نادرست حاصل از مجموعه تصمیمات اشتباهی است که اشتباهات رایج در معامله گری در شرایط روحی غیرطبیعی برای معاملهگران رخ میدهد.
ممکن است پیشبینیهای شما برای یک دوره به خوبی جواب بدهد، پس شما به آنها اعتماد میکنید. حالا اگر همان پیشبینیها ناگهان دیگر جواب ندهند چه؟ غافلگیری ناشی از اعتماد بیش از حد معاملهگران به پیشبینیهای خود عامل اصلی این اشتباه است.
باید پذیرفت که بازار همیشه بر اساس تحلیلهای شما پیش نمیرود و گاهی ممکن است کنترل اوضاع از دست افراد خارج شود. بر اساس تجربه بسیاری، زمانی که بازار روی بدش را به معاملهگر نشان دهد، زنجیرهای از اتفاقات ناخوشایند به دنبال یکدیگر رخ خواهند داد تا تحلیلها یکی پس از دیگری مردود شوند.
در این شرایط تصمیمگیری برای معاملهگر دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود و در اینجاست که خطای معاملهگر یعنی معاملات انتقامی، رخ میدهد. او برای جبران ضررها این بار به نحوی احساسی وارد معاملات جدید شده تا خسارتهای قبلی را در کوتاهترین زمان ممکنه جبران کند و نتیجه این هم از ابتدا مشخص است. اشتباهات و ضررهای بیشتر!
برای جلوگیری از این اشتباه تنها کافی است که به خاطر آورید پشت هر معامله خوب و سودآور، ساعتها برنامهریزی، بررسی و استدلالهای منطقی وجود داشته است و شما هیچ چیزی را بدون زحمت به دست نیاوردید و از طرفی دیگر فراموش نکنید که روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند.
خطای چهارم؛ مقاومت در برابر تغییر تصورات قبلی
معمولاً معاملهگران، به صورت سلیقهای با برخی بازارها یا حتی برخی ارزهای دیجیتال برخورد میکنند اما موضوع به اینجا ختم نمیشود. آنها ممکن است حتی در برابر متدها و شاخصها این سلیقه را به خرج دهند و ترجیح دهند که حتی در یک بازار جدید از آموزههای گذشته و متدهایی که در بازار قبلی نتیجه داده است، استفاده کنند. به همین خاطر در برابر یادگیری و امتحان سایر متدها مقاومت می کنند.
واقعیت این است که همیشه یک استراتژی یا متد خاص در بازارهای مالی متفاوت جواب نمیدهد. اینکه چون در گذشته با کمک چند شاخص محدود و یا یک متد خاص سود کردهاید دلیل کافی برای نتیجهبخش بودن آنها در تمامی بازارها نیست. به همین خاطر بسیاری از افراد که در مواجهه با بازار ارزهای دیجیتال مشابه سایر بازارها عمل می کنند، به سرعت با شکست مواجه میشوند.
خطای پنجم؛ نتیجه تحلیل تکنیکال حتمی است!
فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال چیزی بیشتر از یک پیشبینی نیست و لزوماً همیشه جواب نمیدهد. بازار متأثر از اتفاقات و رویدادهای متعدد روزانه است و مدام ممکن است تغییر جهت داده و از مسیر پیشبینیشده منحرف شود و تحلیل تکنیکال در این شرایط نمیتواند حرف چندانی برای گفتن داشته باشد.
یک معاملهگر کار بلد همیشه اخبار و اطلاعات صحیح را دنبال میکند و مهمترین وقایع مؤثر بر بازار را دنبال میکند و در کنار تحلیل تکنیکال برنامهای از پیش تعیین شده برای مدیریت ریسک سبد خود در نظر دارد و بر اساس همین، عاقلانهترین تصمیمی را که شاید برخلاف نتیجه تحلیل تکنیکال باشد، میگیرد.
خطای ششم؛ اتکا به تحلیلهای دیگران
یکی دیگر از بخشهای روانی تحلیل تکنیکال ثبات در تصمیمگیریها و اعتمادبهنفس است. بسیاری از معاملهگران پس از به دست آوردن نتیجه روزانه تحلیل به سراغ نظرات و آرای دیگران میرود. این بهخودیخود خیلی طبیعی و خالی از مشکل است. مشکل زمانی به وجود میآید که شما به عنوان یک معاملهگر تحلیل دیگری را نسبت به تحلیل خود در اولویت قرار دهید و اعتمادبهنفس کافی برای عمل به دست آورد خودتان را نداشته باشید.
تحلیل تکنیکال یک هنر است. به همین خاطر لزوماً برای همه تحلیلگران یکسان نخواهد بود. نتیجه تحلیل تکنیکال موفقترین تریدرها نیز ممکن است با یکدیگر در تعارض باشد. باید پذیرفت که هر شخص از دید خود به تحلیل مشغول میشود و روحیات تحلیلگر بر نتایج به نحوی عجیب تأثیر مستقیم دارد. افراد سردرگم و بی اعتمادبهنفس مدام در تحلیلهای دیگران غرق شده و اغلب بدترین تصمیمها را برای سرمایه خود میگیرند. پس فراموش نکنید که به تحلیل خود اعتماد داشته باشید مگر اینکه خلافش اثبات شود و نظر هیچکسی حتی موفقترین افراد بر نظر شما مقدم نیست.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال هنری است که اگر به درستی آموخته شده باشد و مورد استفاده قرار بگیرد میتواند زندگی مالی هر معاملهگری را دگرگون کند. به دست آوردن مهارت در این علم به هیچ عنوان امری یک شبه نیست و به تلاش شبانهروزی، مطالعه مداوم و اشتیاق بیپایان برای یادگیری موضوعات جدید نیاز دارد.
فراموش نکنید که معاملهگری هم درست مانند هر حرفه دیگر به ویژگیهای شخصی متعددی نیاز دارد و مناسب افرادی است که همیشه برای شرایط پیشبینینشده برنامه دارند و در شرایط حساس و پرفشار تسلیم و غافلگیر نمیشوند. افرادی که میتوانند احساسات خود را کنترل کرده و از تصمیمهای احساسی در این بازار دوری کنند و علاوه بر همه اینها همیشه به دنبال یادگیری و بهبود دانش خود در این زمینه هستند و تلاش میکنند تا از اشتباهات رایج ترید دیگران درس گرفته و حتی اگر قرار است اشتباه کنند، اشتباهات جدیدی را مرتکب شوند!
رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس را بدانید
اشتباهات معامله گران فارکس با اینکه یک موضوع تکراری محسوب می شود اما همچنان بسیاری از تریدرها ، (اگر نگوییم همه) از آن ها رنج می برند،پس تصمیم گرفتیم در این مقاله به طور عمیق این اشتباهات را که اشاره ای به روانشناسی معامله گری دارد، مورد بررسی و بحث قرار دهیم. رایج ترین اشتباهات معاملاتی، و مهمتر از آن، ما سعی خواهیم کرد ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهیم تا آن چالش ها را ساده تر برطرف کنید.
اگر میخواهید یک معامله گر موفق در بازار فارکس باشید، یک لیوان قهوه یا چای برای خودتان بریزید و در ادامه مقاله همراهمان باشید 🙂
رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس چه مواردی هستند؟
دو چیز وجود دارد که معاملهگران فکر میکنند بیشتر از همه از آن رنج میبرند :
1- انجام معامله بیش از حد مجاز ( Over trading )
2- اهرم یا لوریج بالا
اما اینها فقط قسمت کوچکی از یک مشکل بسیار بزرگتر هستند،در واقع اینها فقط اقدامات هستند، آنها مانند علامت بیماری می مانند که باید آن را درست شناسایی کنیم.
چیزی در پشت این رفتار وجود دارد که باعث می شود معامله گران در نهایت وارد معامله یا اهرم بیش از حد شوند.دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم بفهمیم.
در ادامه چند نمونه از نمودارها را برایتان قرار دادیم که هر نمودار داستانی را بیان می کند:
اهرم یا لوریج بالا
این یک حساب 80 هزار دلاری است، ما میتوانیم برای مدتی سودهای بسیار کمی را ببینیم، و ناگهان با ضرر بزرگی به پایان میرسد و حساب را صفر میکند. بنابراین، این یک معامله اهرمی یا انتقامی یا معامله بیش از اندازه است که باعث این امر شده است.
این می تواند نتیجه عدم صبر باشد، معامله گر احساس بی حوصلگی می کرد و می خواست به سرعت سود کند اما در نهایت ضرر زیادی متحمل شد.
عدم صبر
چیزی مشابه در اینجا، (یک حساب 10 هزار دلاری) خط نقطه چین، خط حقوق صاحبان سهام است و خط آبی خط تعادل است، بنابراین می توانید با توجه به سودهای اندک، کاهش شدیدی را در سهام مشاهده کنید،
این معامله گر برای به دست آوردن سودهای ناچیز، مقدار زیادی ضرر را متحمل می شود. .
نظم و انضباط کافی برای حفظ یک استراتژی که ممکن است خیلی طول بکشد تا به شما نتیجه دهد ممکن است ناامید کننده باشد و احساساتی را برانگیزد که باعث شود معامله گر آرزوی بازدهی بیشتری در مدت زمان کمتری را داشته باشد، سپس معاملاتی را باز کند که در نهایت ضرر شود و آرزوی بزرگ سود زیاد از دست بدهد .
برای سوددهی سریعتر، معامله گر حساب را منفجر می کند !
اعتماد به نفس بیش از حد
اینجا نیز ما میتوانیم تعادل خوبی را ببینیم، اما همچنین سهامی را که مدت زیادی در حال کاهش است،
ببینیم. این معاملهگر چقدر به هدف نزدیک بود؟ فقط چند صد دلار فاصله داشت؟ اعتماد بنفس بیش از اندازه ای که این معامله گر در طول این مدت بخاطر سودهای بیشتر داشت و میخواست سریعتر به هدف خود برسد که باعث شد حسابش دچار ضرر بزرگی شود و حسابش را از دست بدهد و هر چه به دست آورده بود به بازار پس بدهد.
حجم بیش از اندازه
چیزی مشابه در اینجا، معاملهگری که در اوایل کارش با رعایت حجم شاهد رشد و ضرر حسابش است، کارش خوب است و ولی زمانی که میخواهد سریع به هدف برسد، بنابراین اندازه لات یا حجم را افزایش میدهد که در نهایت منجر به یک ضرر بزرگ میشود.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) یا سود به ضرر منفی
در اینجا معامله گر در ابتدا با رعایت این نسبت توانسته است حساب خودش را به آهستگی رشد دهد هر چند گاهی حساب ضررهایی را داشته است، اما وقتی که معاملهگر میخواهد به سرعت به هدف برسد – معامله بزرگتری انجام میدهد، ضرر بزرگی دریافت میکند و سپس به نقطه پایان میرسد.
هر نموداری داستانی پشت خود دارد و ما میتوانیم علل یا محرکهای متفاوتی را در هر کدام ببینیم. برخی از این محرک ها می تواند شامل یک احساس باشد، ممکن است یک انتظار باشد، ممکن است فقدان نظم و انضباط، عدم ثبات، عدم اعتماد به سیستم، حرص و آز و شاید اعتماد بنفس بیش از حدی باشد که در نهایت با استفاده از اهرم بالاتر یا معاملات بیش از حد مجاز منجر به از دست دادن حساب خواهد شد.
انتظارات غیرواقعی
بیایید در مورد دلایل احتمالی اشتباهات رایج معامله گری در معاملات بیش از حد و اهرم بالا که در واقع همان انتظارات غیر واقعی هستند صحبت کنیم:
اگر کمی بیشتر آن را بررسی کنیم، انتظارات غیر واقعی را می توانیم در سه جنبه متفاوت دسته بندی کنیم :
- انتظارات غیر واقعی در مورد موفقیت
- انتظارات غیر واقعی در مورد نتایج
- انتظارات غیرواقع بینانه در مورد زمان
داشتن انتظارات غیر واقعی از موفقیت
به عنوان یک انسان، ممکن است زمانی که شروع به انجام هر کاری می کنیم، گمان کنیم مسیر پیشرفت و موفقیت ما یک مسیر خطی و ساده است و به راحتی به هدف خود خواهیم رسید.
اما در تجارت و معامله گری، مسیر موفقیت واقعاً اینگونه به نظر می رسد:
این یک راه طولانی بسیار سخت است، تا حدی به این دلیل که ما، به عنوان انسان، به انجام برخی اقدامات و گرفتن نتیجه ای از آن عمل عادت کرده ایم. در ریاضیات 2+2 همیشه 4 است. اگر یک ساز بزنیم، هر بار که یک نت خاص را می نوازیم همیشه یکسان می شود. اما اینجا در معاملات گاهی اوقات فکر میکنیم که داریم همان عمل را انجام میدهیم، سیستم یا استراتژی خود را دنبال میکنیم، سیگنالی در استراتژی خود داریم و نتایج یکسانی دریافت نمیکنیم، گاهی اوقات این معاملات منجر به برد میشوند، گاهی اوقات زمانی که بازخورد مثبتی از بازار نداریم، اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت بسیار سخت است.
انتظارات ما در مورد موفقیت در بازار با آنچه در زندگی تجربه می کنیم بسیار متفاوت است. در شرایط سخت بازار اینکه بتوانیم موفقیت مداوم بدست آوریم کاری سخت است و باعث می شود احساس عدم موفقیت و پیشرفت به ما دست دهد. برای همین در اینجا به مواردی بپردازیم که برای پیشرفت مداوم شما و بودن همیشگی در بازار نیاز هست بپردازیم:
معیار خود باشید
چگونه می توانیم تعریف کنیم که موفقیت برای هر یک از ما چیست؟ باید بدانید موفقیت یعنی که هر بار چه میزان نسبت به قبل و به طور مداوم پیشرفت کنیم. این واقعیت که همه ما پیشینههای مختلف، اندازه حسابهای مختلف، مهارتهای مختلف، زمان در دسترس متفاوت داریم، این مسیر بسیار متفاوتی است که هر معاملهگری باید از آن عبور کند و شما باید شروع به اندازهگیری خودتان با خودتان کنید، باید شروع به مقایسه خودتان با خودتان کنید و سپس ببینید آیا پیشرفتی داشته اید یا خیر.
معیار خود باشید، از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و شروع به مقایسه خود با نتایج 100 معامله قبل یا یک ماه قبل یا یک سال قبل کنید. آیا شما یک معامله گر بهتر هستید یا یک معامله گر بدتر؟ این پیشرفت را تصدیق کنید. موفقیت در تجارت بسیار نسبی است. اگر یک معامله گر بازنده بودید و اکنون یک معامله گر سربه سر هستید، این یک نوع موفقیت است. اگر شما یک معامله گر سربه سر هستید و سپس تبدیل به یک معامله گر ثابت می شوید، بهتر است، و از ثبات تا سودآوری شروع می کنید به بهتر شدن، اما این کار زمان می برد.
اکنون وقتی به نتایج فکر می کنیم، البته پول نتیجه نهایی معامله است ، باید به این فکر کنیم که چه چیزی واقع بینانه است؟ اندازه حساب ما چقدر است؟ و چه چیزی می توانیم از آن به دست آوریم؟ ما نمی توانیم از یک حساب بسیار کوچک انتظار داشته باشیم که پول زیادی به دست آورد، این چیزی است که واقع بینانه نیست. شما این را از قبل می دانید، بنابراین ما باید در مورد نتایج خود به روشی واقع بینانه فکر کنیم و تجارت را به عنوان حرفه ای در نظر نگیریم که می تواند میلیون ها دلار را خیلی سریع یا با یک حساب کوچک به شما بدهد زیرا این واقع بینانه نیست.
همین امر در مورد زمان نیز صدق می کند. به مدرک دانشگاهی فکر کنید، ما سال ها از زندگی خود را سرمایه گذاری می کنیم تا در کاری حرفه ای شویم و بنا به دلایلی می خواهیم بازدهی و موفقیت فوری داشته باشیم و باید به یاد داشته باشیم که تجارت به سال ها تمرین و تجربه نیاز دارد، بنابراین شما باید به زمان متعهد باشید. ممکن است در مورد 10000 ساعت مورد نیاز برای تسلط بر برخی مهارت ها شنیده باشید( هر نوع مهارتی که کاربردی و عملی است)، بنابراین شاید برای حرفه ای شدن در معامله گری هم نیاز به 10000 معامله در بازار داشته باشید و باید زمان در دسترس و آزاد خود را جهت انجام این تعداد معامله را در نظر بگیرید.
شما ممکن است شغل دیگری داشته باشید، بنابراین مجبور به معامله در تایم فریم های بزرگتر هستید و در نتیجه ستاپ های کمتر و زمان کمتری خواهید داشت و اگر زمان آزاد بیشتری برای تمرین داشته باشید، شاید مسیرتان کوتاهتر شود، اما این نکته را فراموش نکنید که ما باید درک کنیم واقعیت ما چیست و زمان در دسترس ما برای تمرین چقدر است و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در کمتر از شش ماه، یک سال یا دو سال به موفقیت های بزرگ در معاملات دست پیدا کنیم. کمتر از این مدت زمان در واقع بسیار نامعقول و غیر منطقی است!
اشتباهات رایج در سرمایه گذاری
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که به تازگی پا به عرصه بازار فارکس گذاشته اید و به جای کسب سود، مدام ضرر کرده اید. این بدان معناست که اشتباهاتی که در حق سرمایه خود مرتکب می شوید، بسیار زیاد هستند.
بسیاری از ما، ممکن است تنها با توصیه دیگران که بازار فارکس محل کسب سود زیادی است گمراه شده و سرمایه ای که با زحمت چندین ساله به دست آورده را از دست داده ایم.
اگر این نکته را بپذیریم که سرمایه ما به آسانی مهیا نشده باید این نکته را هم قبول کنیم که بدون تحقیق و کسب دانش در مورد بازار فارکس راه به جایی نخواهیم برد.
درست است که معامله گری در بازار فارکس یکی از بهترین روش ها برای کسب سود است و افراد زیادی در این بازار ثروتمند می شوند اما آن ها راه درست برای شروع معامله گری را پیدا کرده اند و تسلط زیادی براحساسات خود دارند.
احساساتی همچون ترس و طمع که معامله گران تازه کار زیادی با آن ها رو به رو می شوند. در ادامه به بررسی عواملی می پردازیم که افراد مبتدی در بازار فارکس انجام داده و سرمایه خود را از دست می دهند. امیدواریم که با آگاهی یافتن از آن ها شما هرگز دچار این اشتباهات نشوید.
یادگیری از طریق آزمون و خطا
بدون شک گران ترین راه یادگیری معامله گری در بازار فارکس، روش آزمون و خطاست. روشی که به اشتباه توسط افراد مبتدی با اعتماد به نفس زیاد اجرا می شود و جز ضرر چیز دیگری را نصیب این افراد نمی کند.
بهترین روش یادگیری معامله گری استفاده از تجربیات افراد حرفه ای در این بازار است. در این مسیر، یادگیری فارکس پیشرفته و حرفه ای به شما کمک زیادی خواهد کرد. پیگیری مسیر آموزش از طریق افرادی که سابقه درخشانی در بازار فارکس دارند، شما را به مسیر موفقیت نزدیک کرده و خطر از دست دادن سرمایه را از بین می برد.
رعایت نکردن نظم در انجام معاملات
یکی از بزرگ ترین اشتباهات هر معامله گری، تصمیم گیری بر اساس احساسات است. برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در فارکس، شما باید سوددهای بزرگ در برابر ضررهای خیلی کوچک داشته باشید.
بسیاری از افراد پس از آن که در چند معامله پشت سر هم دچار ضرر می شوند، اعتماد به نفس خود را از دست داده و از ادامه معامله گری دست می کشند. داشتن صبر به عنوان عاملی برای شناخت اشتباهاتمان و تصحیح آن ها یکی از ویژگی های معامله گران موفق است. بسیاری از افراد، بازار فارکس را به شکل یک دشمن می بینند که باید او را شکست بدهند.
در نتیجه با غلبه احساس ترس از دست دادن به معاملات خود اجازه رشد نمی دهند و با سود کمی از معامله خارج می شوند و یا با غلبه احساس طمع اجازه می دهند که ضررهایشان رشد کند چون آن ها فکر می کنند که اگر با ضرر از معامله خارج شوند از بازار شکست خورده اند، غافل از این که ضرر بخشی از ماهیت بازار است که تنها با کوچک نگه داشتن آن است که فرصت های معاملاتی پر سود بعدی نصیب ما می شود.
معامله گری بدون یک برنامه مشخص
نداشتن یک برنامه مشخص برای معامله گری به معنای برنامه ریزی برای شکست است. معامله گران حرفه ای قبل از شروع معاملات برای خود یک برنامه مشخص تعیین می کنند و قوانین مربوط به مدیریت ریسک و سرمایه را در آن لحاظ می کنند. حرفه ای ها استراتژی های معاملاتی مربوط به خود را دارند که در صورت نیاز آماده تغییر آن ها هستند.
شما هم می توانید برای رسیدن به سود و جلوگیری از ضرر کردن برای خود یک برنامه معاملاتی، مشخص کنید. با ثبت نام در بروکر شروع کنید، البته بروکری خوش نام!
و در نهایت با باز کردن یک حساب دمو، از سودده بودن استراتژی معاملاتی خود اطمینان حاصل کنید.
عدم هماهنگی با جریان بازار
قبل از این اشتباهات رایج در معامله گری که بازار فارکس باز شود، شما بایست برنامه معاملاتی خود را برای آن روز مشخص کرده باشید. با این کار شما در واقع خود را از آسیب ضررهای بزرگ محافظت می کنید. اما به یاد داشته باشید که هیچ سیستم معاملاتی همیشه جواب نخواهد داد چون بازار پیوسته در حال تغییر است و شما باید بتوانید با دانشی که کسب کرده اید این سیستم را بهبود ببخشید.
ضعف در مدیریت ریسک و سرمایه
یکی از ویژگی های افراد مبتدی که مدام با شکست مواجه می شوند، ضعف در مدیریت ریسک و سرمایه است. این افراد از ترس این که معامله آن ها زود بسته شود، برای معاملات خود حد ضرر مشخص نمی کنند و درنتیجه همواره شکست می خورند.
افراد مبتدی معمولا با همه سرمایه خود وارد معامله شده و به میزان ریسکی که در معرض آن هستند، توجهی نمی کنند ولی افراد حرفه ای برخلاف این عمل می کنند. حرفه ای ها زمانی که تشخیص می دهند ریسک وارد شدن به معامله ایی زیاد است یا به آن معامله وارد نمی شوند و یا با بخش کوچکی از سرمایه خود معامله می کنند. همیشه سعی کنید در برابر به دست آوردن سودی زیاد، ریسک کمی را قبول کنید.
امیدواریم با خواندن این مقاله، بتوانیم اعتماد به نفس کاذب را کنار گذاشته و اشتباهاتی که در حق سرمایه خود مرتکب می شویم را دیگر انجام ندهیم. در این مقاله یاد گرفتیم که روش آزمون و خطا در معامله گری تنها ما را به سراشیبی سقوط نزدیک تر می کند. بهتر است به جای این روش، با یک آموزش اصولی راه خود به سوی کسب ثروت را فراهم کنیم.
از دیگر عواملی که باعث شکست معامله گران می شود، نداشتن نظم و غلبه احساسات در زمان انجام معاملات است. یاد گرفتیم که بدون داشتن یک برنامه مشخص معامله نکنیم و این که بازار دشمن ما نیست و با غلبه بر احساس انتقام، خطاهای خود را تصحیح کنیم.
گفتیم که ضرر کردن بخشی از ماهیت بازار است و شما با کوچک نگه داشتن مقدار ضرر در مقابل بزرگ تر کردن میزان سود می توانید به مدتی طولانی در بازار فارکس به معامله گری پرداخته و ثروتمند شوید.
در نهایت اگر به معامله در بازارهای مالی بین المللی مانند فارکس علاقه مند هستید می توانید به وب سایت آموزش بورس به نشانی amoozesh-boors.com مراجعه فرمائید و از آموزش های رایگان آن استفاده نمائید.
۱۰ اشتباه رایج در معاملات ارزهای دیجیتال که باعث ورشکستگی شما می شود
بازار ارزهای دیجیتال با موانع بسیار کمی برای ورود روبروست، به این معنی که هر کس با اتصال به اینترنت ، تلفن هوشمند یا رایانه و اندکی سرمایه برای شروع می تواند از لحاظ تئوری تبدیل به یک معامله گر شود. متأسفانه ، اکثر مبتدیان سخت می آموزند و ورشکسته می شوند. در اینجا ۱۰ اشتباه رایج را که توسط معامله گران صورت می گیرد را به شما معرفی می کنیم که باید حتما از آنها دوری جست.
۱٫ شروع به کار با پول واقعی
هیچ دلیلی وجود ندارد که یک معامله گر مبتدی زمانی که منابعی برای انجام مبادلات شبیه سازی شده وجود دارد، از پول واقعی برای ورود به بازار و کسب تجربه در ابتدای کار استفاده کند. هر کس که تمایل دارد تا به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شود، ابتدا باید بتواند سیستمی مبتنی بر مجموعه ای از دستورالعمل های ساده برای ورود، خروج و مدیریت ریسک سرمایه خود تهیه کند. این کار نباید با پول واقعی انجام شود. در ابتدا از پلتفرم هایی که مبادلات را شبیه سازی می کنند استفاده کنید.
۲٫ انجام مبادلات بدون در نظر گرفتن حد ضرر (stop loss)
معامله گران مبتدی به هنگام انجام معاملات، احساسی عمل می کنند، که این عمل، خودداری آنها از پذیرش ضرر را نشان می دهد. اساسی ترین مهارتی که یک معامله گر باید از آن برخوردار باشد، توانایی پذیرش ضرر و حرکت به سمت مبادله بعدی است. عدم انجام این کار دلیل اصلی ضرر معامله گران است. یک حد ضرر برای خود تعیین کنید و که بازار برخلاف میل شما بود،، آن را تغییر ندهید ، زیرا این رفتار، احتمالاً باعث ضرر بیشتر شما می شود.
۳٫ عدم حفظ تعادل
معامله گران موفق یک سبد متعادل از سرمایه های خود ایجاد کرده و آن را حفظ می کنند. برای مثال نویسنده این مقاله عنوان می کند که فقط ۱۰ درصد از سرمایه خود در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کرده است که ۷۰ درصد از این سرمایه، مربوط به سرمایه گذاری بلندمدت بوده که بخش اعظم آن به نگهداری بیت کوین اختصاص پیدا کرده است. ۱۵ درصد دیگر از این سرمایه نقدینگی و ۱۵ درصد برای انجام مبادلات است. وی می گوید: من فقط با ۱۵ درصد از سرمایهی خود مبادله می کنم و سرمایه گذاری من برای ارزهای دیجیتال تنها ۱۰ درصد از کل سرمایه اشتباهات رایج در معامله گری ام را تشکیل می دهد.
ایجاد توازن دوباره، فرآیند بازگشت به سرمایه قبلی و تخصیص سرمایه به دارایی هدف، بر اساس برنامهی ویژهی سرمایه گذاری است. ایجاد دوباره توازن دشوار است، زیرا ممکن است شما را مجبور به فروش کلاس دارایی هایی کند که عملکرد خوبی دارد و دارایی هایی با عملکرد بد را بخرید. این کار این اقدام متعارف برای بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی بسیار دشوار است.
۴٫ تبدیل شدن به یک معامله گر بازنده
سرمایه گذاری و تجارت متفاوت هستند. سرمایه گذاران یک میانگین سرمایه نزولی را در یک دارایی کاملا سالم و با در نظر گرفتن یک افق زمانی بلندمدت، در نظر می گیرند. اما معامله گران میزان ریسک و ضرر خود را در مبادلات تعیین می کنند. زمانی که آنها به حد ضرر می رسند، مبادله را تمام کرده و باید به سراغ دارایی دیگری بروند. هرگز به عنوان یک معامله گر، به سراغ استراتژی میانگین ضرر (average down) نروید.
۵٫ عدم ثبت وقایع و جزئیات مبادلات
معامله گران موفق برای خود برنامه دارند. بخشی از مبادلات با برنامه این است که خود را مسئول اقدامات خود بدانید. تنها راه برای انجام این کار، ثبت جزئیات یک مبادله است. این بهترین روش برای یادگیری و جلوگیری از تکرار اشتباهات در تجارت است. یک دفتر برای این منظور تهیه کرده و به آن رجوع کنید. روند فکری، وضعیت انجام مبادلات احساسی و نتایج مبادلات خود را در آن ثبت کنید. این کار فوق العاده به شما کمک خواهد کرد.
۶٫ بیشتر از حد توان ریسک کردن
در بازار ارزهای دیجیتال، افراد در صورت قرار گرفتن در مکان مناسب و در زمان مناسب به این ایده میرسند که روش زندگی خود را به منظور کسب پول تغییر دهند. در نتیجه همهی سرمایه خود را به ارزهای دیجیتال اختصاص می دهند و با قرار دادن همه سرمایهی خود به چیزی که مانند یک بلیط قرعه کشی است، ریسک می کنند.
۷٫ کمبود سرمایه
به قول معروف، برای کسب پول، پول لازم است. بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی، با این تصور که در خانه بر روی مبل می نشینند و کسب درآمد می کنند، وارد بازار شده اند. این تصوری کاملا اشتباه است، مگر این که قبلا سرمایه ای قابل توجه برای انجام مبادلات داشته باشید.
معامله گری که می خواهد حرفه ای باشد باید بتواند کل زندگی خود را از طریق انجام مبادلات پشتیبانی کند. به این معنی که سود وی از انجام مبادلات بتواند هزینه های زندگی را تامین کند، بدون این که نیاز باشد به سرمایه اصلی خود دست بزند. در بیشتر نقاط جهان این سرمایه باید حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دلار برای انجام مبادلات باشد تا بتواند سود ماهیانه ۱۰ درصدی را به همراه داشته باشد.
در واقعیت، دستیابی به این موقعیت بسیار دشوار است. در نتیجه بسیاری از معامله گران مبتدی هنگامی که معاملاتشان بازده مورد انتظار آنها را ندارد و با واقعیت مواجه می شوند، تحت فشار زیادی قرار می گیرند.
۸- استفاده از اهرم یا لوریج
این کار را نکنید. طبق یک گفته معروف در فضای سرمایه گذاری، اهرم مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا هم می تواند بازده معاملات سود آور را افزایش دهد و هم می تواند ضرر و زیان انجام یک معامله را تشدید کند. اهرم فقط باید توسط معامله گران حرفه ای استفاده شود که سال ها سودآوری داشته اند. هیچ راه مطمئن تر و سریعتری از اهرم برای از دست دادن سرمایه وجود ندارد.
۹٫ عمل به الگوی معاملات و شاخص هایی که به روشنی قابل درک نیست
معامله گران مبتدی در تجزیه و تحلیل فنی وحشتناک عمل می کنند. آنها غالبا الگوهایی که در واقع در نمودار وجود ندارد و یا بر اساس برداشت های اشتباه و نادرست از نمودار اتخاذ شده، عمل می کنند. معامله گران مبتدی باید یک سیستم ساده برای مبادلات خود داشته باشند و از تصمیم گیری بر اساس الگوها یا شاخص هایی که آنها را درک نمی کنند، خودداری کنند. با بررسی سطوح حمایت و مقاومت یا شاخص هایی واضح و قابل فهم مثل میانگین متحرک نمایی شروع کنید.
۱۰٫ عمل کردن مانند دیگران
یک اشتباه رایج دیگر که بین معامله گران مبتدی رایج است، تقلید کورکورانه از عملکرد دیگران است. به این ترتیب آنها در نهایت مبلغ زیادی را از دست می دهند یا به دلیل فوموی ایجاد شده در یک ارز، ضرر می کنند. معامله گران باتجربه عادت دارند هنگامی که خیلی شلوغ می شود از مبادله خود خارج شوند. معامله گران مبتدی ممکن است در موقعیت مبادله خود حتی زمانی که در ضرر هستند، برای مدتی طولانی باقی بمانند. معامله گران مبتدی همچنین ممکن است به دلیل عدم اعتماد به نفس در مواقع لزوم، خلاف نظر عموم عمل کنند.
همانطور که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، بیشتر معامله گران ارزهای دیجیتال کورکورانه، افراد غریبه را در توییتر دنبال می کنند. به این ترتیب سرمایه ای را که به سختی کسب کرده اند، به راحتی از دست می دهند. به ویژه توسط افرادی که احتمالا شما را برای کسب سود خود، ترغیب به سرمایه گذاری در یک دارایی می کند.
سخن پایانی
تجارت و انجام مبادلات سخت است. اما اگر به درستی از سرمایه استفاده شود و اقدامات اساسی را برای یادگیری مبادلات و مدیریت ریسک انجام دهید، می توانید موفق شوید و سود زیادی را به دست آورید. نکته اصلی داشتن یک برنامه است. مهم نیست چه اتفاقی می افتد، به برنامه خود عمل کنید.
اشتباه های رایج در تحلیل تکنیکال کدامند؟
تحلیل تکنیکال یکی از پُرکاربردترین روشها برای تجزیهوتحلیل بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال در اصل برای همهٔ بازارهای مالی قابل استفاده است. چه بازار بورس باشد، چه فارکس، طلا یا بازار رمز ارز.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد تحلیل تکنیکال ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
با اینکه مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال نسبتاً برای یادگیری آسان هستند، خبره شدن در این هنر سخت است. زمانی که در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید، طبیعی است که در طول راه مرتکب اشتباهات متعددی بشوید.
این اشتباهات میتوانند خصوصاً در معاملات یا سرمایهگذاری زیانآور باشند.اگر مراقب نباشید و از اشتباهاتتان درس نگیرید، خطر اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه تان را از دست بدهید وجود دارد. درس گرفتن از اشتباهات خوب است، اما تلاش برای اینکه تا حد امکان از آنها دوری کنید خیلی بهتر است.
این مقاله به شما بعضی از متداولترین اشتباهات را در تحلیل تکنیکال آموزش میدهد. اگر در معامله کردن تازهوارد هستید، چرا ابتدا برخی از مبانی تحلیل تکنیکال را بررسی نکنیم؟
خب، متداولترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل اشتباهات رایج در معامله گری تکنیکال هنگام معامله میکنند، چیست؟
1- عدم توقف ضرر دادن در تحلیل تکنیکال
بگذارید با جملهای از معاملهگر کامودیتی (کالاهای اولیه) آقای اد سِی کوتا آغاز کنیم:
” عناصر معاملهٔ خوب اینها هستند: (1) توقف ضرر، (2) توقف ضرر، (3) توقف ضرر. اگر از این سه قاعده استفاده کنید، شاید شانسی داشته باشید.”
شاید بهنظر مرحلهٔ سادهای بهنظر بیاید، اما همیشه خوب است که روی اهمیت آن تأکید کنیم. وقتی که بحث معامله و سرمایهگذاری پیش میآید، حفظ سرمایهتان همیشه باید اولویت شمارهٔ یک شما باشد.
شروع کردن به معامله و ترید میتواند تعهد ترسناکی باشد. یک رویکرد قوی که هنگام شروع باید در نظر داشته باشید این است: قدم اول برنده شدن نیست، بازنده نشدن است. به همین دلیل، مناسبتر است با یک میزان پوزیشن (معامله) کمتر آغاز کنید، یا حتی با سرمایهٔ واقعی آغاز نکنید.
برای مثال Binance Futures یک فضای تست دارد که میتوانید استراتژیهای خود را قبل از آنکه سرمایهای که بهزحمت بهدست آمده را بهخطر بیندازید، امتحان کنید. با این روش، میتوانید از سرمایهٔ خود محافظت کنید، و تنها زمانی که بهطور مداوم نتایج خوب بهدست آوردید، ریسک کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صرافی بایننس میتوانید از مطلب آموزشی «صرافی بایننس» دیدن نمایید.
تنظیم کردن یک حد ضرر یک کار عقلانی ساده است. معاملات شما باید یک نقطهٔ بیاعتبار اشتباهات رایج در معامله گری بودن داشته باشند. اینجاست که باید سختی را به جان بخرید و بپذیرید که فکر اقتصادی شما غلط بوده است.
اگر این طرز فکر را در معاملات استفاده نکنید، به احتمال زیاد در بلندمدت عملکرد مطلوبی نخواهید داشت.حتی یک معاملهٔ بد، میتواند برای رزومه شما بسیار مضر باشد و در نهایت با یک کیف خالی منتظر باشید تا بازار دوباره اصلاح شود.
2- بیش از حد معامله کردن در تحلیل تکنیکال
وقتی یک معاملهگر فعال هستید، یک اشتباه رایج این است که گمان کنید همیشه باید در یک معاملهای حضور داشته باشید. معامله کردن شامل میزان زیادی تجزیه و تحلیل و میزان زیادی نشستن و صبورانه منتظر بودن است!
در بعضی از استراتژیها، نیاز هست که مدتزمان زیادی صبر کنید تا سیگنال قابلاعتنایی برای ورود به بازار دریافت کنید. ممکن است بعضی از تاجران در کمتر از سه معامله در سال ورود کنند، اما با این حال بازدهی فوقالعادهای داشته باشند.
به این جمله از جسی لیوِرمور (Jessy Livermore) دقت کنید:
“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
سعی کنید از ورود به یک معامله صرفاً بهخاطر انجام معامله، دوری کنید. نیازی نیست همیشه در حال معامله باشید. در واقع، در برخی از وضعیتهای بازار، حقیقتاً کاری نکردن و منتظرِ نمایان شدن فرصت بودن، خیلی سودآورتر است.
از این طریق، شما سرمایهتان را حفظ میکنید و آن را آماده نگه میدارید تا در زمانی که دوباره فرصت معاملهٔ خوب فرا رسید، استفادهاش کنید. یادتان باشد که فرصتها دوباره میآیند، شما فقط باید منتظرش باشید.
یک اشتباه مشابه دیگر تأکید زیاد بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر است. تحلیلهای صورتگرفته بر روی دورهٔ زمانی بلندتر نسبت به تحلیلهای صورت گرفته بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر، معمولاً قابل اعتناتر هستند.
بدین جهت که در دورهٔ زمانی کوتاهتر شلوغی بازار بیشتر است و برای همین شما را وسوسه میکند تا بیش از حد معمول معامله کنید.
با اینکه تعداد زیادی اسکالپر (افرادی که نوسانگیری میکنند) و معاملهگران کوتاهمدت موفق وجود دارند، معامله کردن در دورهٔ زمانی کوتاهتر معمولاً نسبتِ خطر به مزدِ بدی به همراه میآورد. بهعنوان یک استراتژی معاملهٔ پُرخطر، یقیناً به افراد تازهوارد پیشنهاد نمیشود.
3- معامله تلافیجویانه تحلیل تکنیکال
معمول است که بعد از یک ضرر قابل توجه، معاملهگران در تلاش باشند تا بلافاصله آن را جبران کنند. این چیزی هست که ما آن را معاملهٔ تلافیجویانه مینامیم. فرقی ندارد تحلیلگر تکنیکال، معاملهگر روزانه یا سوئینگ تریدر باشید؛ اجتناب کردن از تصمیمات احساسی بسیار حیاتی است.
آرام بودن در زمانی که همهچیز خوب پیش میرود، یا حتی دچار اشتباهات جزئی میشوید آسان است. اما آیا زمانی که همه چیز کاملاً غلط پیش میرود، میتوانید آرام اشتباهات رایج در معامله گری بمانید؟ آیا میتوانید به برنامهٔ معاملاتی خود وفادار بمانید، حتی در زمانی که بقیه ترسیده و هول کردهاند؟
به واژه ی “تحلیل” در عبارت تحلیل تکنیکال دقت کنید. طبیعتاً این واژه دلالت بر یک رویکرد تحلیلی به بازارها را دارد، درست نمیگویم؟ پس چرا میخواهید در چنین چارچوبی یک تصمیم عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر میخواهید جزو بهترین معاملهگران باشید، باید همیشه آرامشتان را حفظ کنید حتی بعد از ارتکاب بزرگترین خطایتان از تصمیمات احساسی دوری کنید و تمرکزتان را روی حفظ طرز فکر منطقی و تحلیلی بگذارید.
بلافاصله معامله کردن بعد از متحمل شدن یک زیان بزرگ، به اینکه به زیانهای زیادتری منجر شود، بیشتر تمایل دارد. به همین جهت، بعضی معاملهگران به دنبال ضرر بزرگی که کردند، ممکن است اصلاً برای مدتی معاملهای نکنند. این گونه، میتوانند یک شروع تازهای بکنند و با یک ذهن پاک به معاملات بازگردند.
4- سرسختی بیش از حد برای تغییر نظر در تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید یک معاملهگر موفقی بشوید، از اینکه نظرتان را، آن هم زیاد، عوض کنید نترسید. وضعیت بازار امکان دارد خیلی سریع تغییر کند، و یک چیز قطعی است. وضعیت مدام تغییر خواهد کرد.
وظیفهٔ شما بهعنوان معاملهگر این است که این تغییرات را متوجه بشوید و خودتان را با آن وقف دهید. یک استراتژی که در شرایط خاصی در بازار کار میکند ممکن است در شرایط دیگری کلاً کار نکند.
بیایید بخوانیم که معاملهگر افسانهای پُول تیودر جونز (Paul Tudor Jones) چه نظری دربارهٔ پوزیشنهای خود داشته است:
“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
تمرین خوبی است که سعی کنیم خودمان را در جایگاه مخالف استدلالی که داریم بگذاریم تا نقاط ضعف احتمالی را متوجه شویم. اینطوری تزها و تصمیمات سرمایهگذاری شما میتوانند جامعتر بشوند.
این ما را متوجه یک نکتهٔ دیگری هم میکند: سوگیری شناختی. سوگیریها میتوانند بهشدت روی قدرت تصمیمگیری شما تأثیر بگذارند، روی قضاوت شما سایه بیندازند، و دامنهٔ احتمالاتی را که میتوانید در نظر بگیرید محدود کنند.
مطمئن شوید تا حداقل سوگیریهای شناختی که ممکن است روی برنامهٔ تجاری شما اثر بگذارند را بفهمید، تا بتوانید عواقب آن را مؤثرتر کاهش دهید.
5- نادیده گرفتن وضعیتهای نامتعارف در بازار با تحلیل تکنیکال
مواقعی وجود دارد که جنبهٔ پیشبینیکنندهٔ تحلیل تکنیکال کمتر قابل اتکا میشوند. این مواقع میتوانند پدیدههای نادر (نظریه قوی سیاه) یا گونههای دیگری از وضعیت مفرط بازار باشند که به شدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده است. در نهایت، بازارها طبق اصل عرضه و تقاضا پیش میروند و امکان دارد مواقعی باشد که یک طرف شدیداً غیرمتعادل بشود.
بهعنوان مثال شاخص قدرت نسبی (RSI) را که یک شاخص حرکتی است، در نظر بگیرید. بهصورت کلی، اگر اشتباهات رایج در معامله گری رقم شاخص کمتر از 30 باشد، آن دارایی ممکن است اشباع فروش در نظر گرفته شود.
آیا وقتی شاخص RSI کمتر از 30 میشود، به معنی یک سیگنال فوری معاملاتی است؟ قطعاً خیر! تنها به این معنی است که روند بازار به سمتی است که توسط فروشنده تعیین میشود. بهعبارت دیگر، فقط نشانهٔ این است که فروشندگان قویتر از خریداران هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص قدرت نسبی میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟» دیدن نمایید.
شاخص RSI در شرایط فوقالعاده بازار، میتواند به سطوح نهایی برسد. حتی ممکن است شاخص به اعداد یک رقمی سقوط کند، نزدیک به پایینترین رقم ممکن (صفر). حتی چنین رقم به شدت پایینی لزوماً به معنای این نیست که برگشتی قریبالوقوع باشد.
کورکورانه تصمیم گرقتن براساس اینکه ابزارهای تکنیکال در حال رسیدن به حد نهایی ارقام هستند، میتواند باعث از دست دادن مقدار زیادی از پولتان بشود.
این به ویژه در پدیده قوی سیاه صدق میکند، یعنی زمانی که خواندن پرایس اکشن (Price Action) میتواند بهصورت غیرمعمولی سخت بشود.
در چنین زمانهایی، بازار میتواند به یک سمت یا غیر آن برود، و هیچ ابزار تحلیلی متوقفشان نمیکند. برای همین همیشه مهم است که بقیهٔ عوامل را هم در نظر بگیرید و تنها روی یک ابزار تکیه نکنید.
6- فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال یک بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال با «مطلق» سر و کار ندارد. با احتمالات سروکار دارد. این بدین معنی است که هر رویکرد تکنیکالی که استراتژی خود را روی آن بنا میکنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار طبق انتظار شما عمل کند. شاید تحلیل شما حاکی از آن باشد که احتمال نوسانات بالا و پایین بازار خیلی زیاد باشد، اما این هم هنوز قطعی نیست.
شما باید این را به حساب بیاورید که دارید استراتژی معاملاتی خود را سر و پا میکنید. فرقی ندارد هرچقدر هم که تجربه داشته باشید، هیچوقت فکر خوبی نیست که گمان کنید بازار تحلیل شما را دنبال میکند.
اگر این کار را کنید، شما نسبت به بیش از اندازه حساب کردن و شرط بستن روی یک پیشامد آسیبپذیر میشوید، بهطوری که در خطر ضرر مالی بزرگی قرار میگیرید.
7- کورکورانه پیروی کردن از دیگر معاملهگران تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید در یک مهارت استاد بشوید، پیشرفت دادن مهارت خود بهطور مداوم یک اصل اساسی است. این به خصوص در فعالیت کردن در بازارهای مالی صدق میکند.
در واقع، وضعیت متغیر بازار آن را یک ضرورت میکند. یکی از بهترین راهها برای یادگیری پیروی کردن از معاملهگران و تحلیلگران تکنیکال با تجربه است.
اما اگر دوست دارید همواره بهتر شوید، باید نقاط قوت خودتان را پیدا کنید و آنها را بسازید. میتوانیم آن را برتری شما بدانیم، چیزی که شما را از دیگر معاملهگران متمایز میکند.
اگر هر مصاحبهای با معاملهگران موفق را بخوانید، متوجه میشوید که هر کدام کاملاً استراتژی متفاوت خود را دارند. در حقیقت، یک استراتژی که برای یک معاملهگر بیهیچ عیبی کار میکند، میتواند برای معاملهگر دیگری کاملاً غیرکاربردی تلقی بشود.
بیشمار راه برای سود کردن از بازارها وجود دارد. فقط شما باید راهی را که با شخصیت و سَبکِ معامله کردن شما سازگار است، بیابید.
ورود به یک معامله براساس تجزیه و تحلیل شخص دیگری ممکن است چند دفعهای کار بکند. ولی اگر فقط کورکورانه بدون متوجه شدن زمینههای پنهانی آن، از معاملهگری پیروی کنید، قطعاً در بلندمدت کار نمیکند.
البته این به معنی عدم پیروی کردن و یاد گرفتن از بقیه نیست. مهم این است که ببینید آیا با آن فکر اقتصادی موافق هستید یا با سیستم معاملاتی شما سازگار است یا نه. شما نباید کورکورانه از معاملهگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و مشهور باشند.
نتیجهگیری تحلیل تکنیکال
ما برخی از اساسیترین اشتباهاتی که شما باید از آنها دوری کنید را مرور کردیم. یادتان باشد معامله کردن راحت نیست و معمولاً با طرز فکر بلندمدت راحتتر عملی است.
همواره خوب بودن در معامله، پروسهای هست که زمان میبرد. نیازمند این است که تمرین زیادی برای اصلاح کردن استراتژیهای خود بکنید و یاد بگیرید چگونه ایدههای اقتصادی خود را قاعدهمند بکنید. اینگونه میتوانید نقاط قوت خود را بیابید، نقاط ضعفتان را بشناسید و کنترل تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاریتان را بهدست بگیرید.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.